باران باران ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

بهانه زندگی

و دوباره سرماخوردكي من و باران

ببخشيد باران جونم كه دير اومدم اين ٤ امين باره كه من تو اين زمستون سرما ميخورم و تو هم از من كرفتي اما خوب من باز قرص و دارو ميتونم بخورم اما تو دارويي جز استامينوفن نميتوني بخوري براي همين فقط با همون تبت را كنترل كردم ولي نفس كشيدنت سخته و تو سينت خلط داري . به دكترت زنك زدم كه نوبت بكيرم كه كفت فعلن با همين استامينوفن تبت را كنترل كنم و اكه اسهال و استفراغ داشتي ببرمت راستي به خاطر خشكي هايي كه به صورت و بدنت زده هفته قبل برديمت دكتر كه تشخيص داد كه ارثيه و خيلي طول ميكشه كه خوب بشه دو تا كرم داد كه مرتب برات بزنم . غذات را هم دو وعده كرد با ١٠ تا بادام و همراه با موز . از روز اول به اندازه يك نخود اضافه كردم تا برسه به دو سانت موز در هر ...
23 بهمن 1391

اولین مریضی بارانم

باران جونم ببخش مامانا که باید به این زودی از اولین مریضیت برات بنویسم . . . الان چند روزی هست که ابریزش داری و سرفه هم میکنی البته از خودم گرفتی چون خودم هنوز خوب نشدم و نمیدونم این مریضی لعنتی کی میخواد دست از سرمون برداره . . . خیلی بدقلق و بد اشتها شدی لب به غذا نمیزنی لباتو قفل میکنی که قاشق را طرف دهانت نبرم . . . دیشب تصمیم گرفتیم با بابایی که ببریمت دکتر هم برای مریضیت هم نخوردن غذا هم یکباره چکاب ٥ ماهگیت . . . اول که خانم دکترت کلی دعوامون کرد که چرا مریضت کردیم ؟؟؟؟!!!! بعد هم وزن و قد و دور سرت را گرفت خدا را شکر با اینکه ٤ روز زودتر برده بودمت و ٤ روزی هم بود غذا نمیخوردی وزنت شده بود ٦ کیلو نیم دور سرت هم ٤١.٥ و قدت هم ٦٠.٥...
14 بهمن 1391
1