و اخرین ماه یکسالگی . . .
بچولی مامان . . . (اصطلاح خودمه خخخخ )
یک ماه دیگه گذشت و تو وارد آخرین ماه یکسالگی شدی . . .
این ماه 10 ماه و 20 روز که بودی برای چکاب بردیمت و خدا را شکر دکتر راضی بود . . . وزنت 400 گرم و قدت ماشالا 3 سانت رشد داشته بود یعنی شده بودی 8600 و 72 سانت . . .چون ماشالا این ماه خوب غذا میخوردی
تو این ماه پیشرفتای زیادی داشتی من جمله ششمین دندونت که اونم جوونه زد . . . از طرفی دستت را به هرجایی حتی دیوار صاف میگیری و میخوای بلندشی بایستی . . .
اعضای بدنت را کم کم یاد گرفتی . . . دست و پاتو نشون میدی . . . موهات هم همین طور ولی چشم و بینی و دندون را از بقیه نشون میدی . . .
وقتی بهت میگیم ماهی چکار میکنه خیلی بامزه لپاتو میدی تو و لباتو بالا و پایین میکنی که من برات غش میکنم . . . هر چیزی را هم در گوشت میگیری و فک میکنی تلفنه و سلام میکنی . . .
از الان هم گوشی و ای پد از من میخوای حتی ماشین حساب هم که بهت میدم فک میکنی گوشی لمسیه و مدام انگشت کوچولوی نازت را مرتب روش میکشی
هر کسی را هم ازت سوال میکنیم میگی افت (رفت) حتی اگه جلو چشمت باشه . . . از رقص هم که نگو با اهنگ قران و مداحی هم نانای میکنی . . .
یه بهونه برای بوس کردن پیدا کردیم . . . زبونمون را درمیاریم میگیم : من مردم بعد مثل جت خودتو به ما میرسونی و بوسمون میکنی فدات بشم بعد خودت میمیری و نمیدونی زبونتو چکارش کنی هی تو دهنت میچرخونیش . . .
کارتن بره ناقلا را که میبینی مدام تا اخرش به به میکنی . . . اینم بگم عاشق این کارتن و باب اسفنجی هستی که من با این بهونه بهت غذا میدم . . .
دیگه باز هم بگم از این شیرین کاریای ووروجک ؟؟؟
خلاصه که این روزا شدی روشنی و دلگرمی خونه ما و پدرجون . . . این روزا همش به فکر پارسالم . . . روزای اخری بود که تو دلم ورجه وورجه میکردی و الان خدا را شکر به لطف الهی داری جلو چشمام ورجه وورجه میکنی عزیزم .. .
باران جونم امشب شب قدره . . . من که قابل نیستم و گناهکار روسیاهم به درگاهش ولی میگن دعای مادر در حق فرزندش مستجابه . . . از خودش میخوام بهترین ها را همیشه برات بخواد و دلت همیشه پر از شادی و سرافرازی باشه . . . خوشبخت بشی . . .
باز هم میگم دوست دارم عاشقونه
اینم باران با نمک این روزای من