ماجرای نام باران
تو همون زایشگاه کذایی که بودم علی بصورت خیلی ماهرانه گوشیمو توسط یه پرستارا بدستم رسوند و من هم خبر بدنیا اومدن دخترم را برای همه ارسال کردم . . . تا اینکه در جواب بابام برام پیام داد به یمن قدم دخترت داره بارون میاد . . . اولش باورم نشد ولی علی هم زنگ زد و گفت داره بارون تندی میاد . . .
نمی دونم یادت هست که نوشته بودم پدرجونت اسم باران را خیلی دوست داره . . . برای همین یه پیام دادم برای بابا علی تا نظرشو راجع به اسم باران بدونم ..... اونم در جوابم نوشت : به یمن قدم دخترمون اسمشو می گذاریم باران . . . و این شد که اسم شما از ژینا به باران تغییر پیدا کرد و اتفاقا بیشتر هم مورد استقبال قرار گرفت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی