بازگشت دوباره باران
روز سه شنبه ٧ شهریور اتفاقی افتاد که اصلاً دوست ندارم یه لحظه اش حتی تو ذهنم بیاد چه برسه بخوام بنویسم و هر بار برام خوندنش زجرآور باشه . . .
فقط همینو می نویسم که خدا سه شنبه دوباره باران را به ما بخشید و ما با یاری خواستن از علی اصغر امام حسین اونو دوباره از خدا گرفتیم . . .
می نویسم که هیچ وقت یادم نره . . . اون روز صحنه ی کربلا که امام حسین با اون وضعیت فرزندانش را می دید که قربانی می شن بخصوص علی اصغرش میومد جلوی چهره ام و ناخودآگاه فقط فریاد یا امام حسین می زدم . . .
خدایا با تمام وجودم شکرگزار نعمتی که به ما بخشیدی هستم و ازت می خوام تمام نی نی ها را صحیح و سالم برای پدر و مادراشون نگه داری که ما بی تو هیچیییییییییم . . .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی