باران باران ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

بهانه زندگی

اندر احوالات اولین روزهای بهاری باران

1392/1/22 15:27
نویسنده : نفیسه
208 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دختر گل قشنگم . . .

مامانی این روزها خیلی شیرین و دوست داشتنی تر از قبل شدی . . . د د را خیلی قشنگ و واضح میگی وقتی یه چیزی بخوای و بهت ندیم کلی اد اد میکنی تا اون چیزو بگیری . . . بای بای هم میکنی و از همه جالبتر اینکه دیگه همه را میشناسی و اسم هر کیو میبرم به طرفش نگاه میکنی . . . وقتی هم بابایی نباشه و بپرسم بابا کجاست به طرف در نگاه میکنی . . . و من کم کم دارم میفهمم که دخمل کوچولوم داره بزرگ میشه . . .

تنها چیزی که این روزا خیلی بابتش ناراحتم غذا نخوردنته که منو کلافه کرده . . . روز 19 فروردین برای چکاب ماه هفتم دکتر بردمت که تنها 450 گرم اضافه شده بودی و قدت هم اصلا رشد نکرده بود دکتر راضی بود ولی من خودم انتظار بیشتری داشتم . . . به غذا و میوه هات خیلی چیزا اضافه شد که امیدوارم با این تنوع غذا خوردنت بهتر بشه . . .

راستی چند روزی هست با بابایی داریم میریم پیاده روی و شما دخمل گل هم خوب همکاری میکنی هوا خیلی خوبه و اب زاینده رود هم باز شده و شما هم معلومه که کلی کیف میکنی چون میزنی زیر اواز . . . یه دو بارش را کالسکه برات بردم که توش خوابیدی ولی دو بارش با وجود کالسکه میخواستی بغلمون باشی . . . دیروز که از کنار زاینده رود رد شدیم و پر از اب شده بود بابایی ازمون عکس گرفت. اینم عکس مامانی و دخمل نمکیش :

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

فهیمه
30 فروردین 92 12:37
به به خوشگلا کنار هم جمع شدن باران و نفیسه و رودخونه و .....
ولی باران از همه گوگوری تره


صد در صد
سانی مامی شادیسا
3 اردیبهشت 92 16:13
مادر و دختر ناز.
خدا برای هم حفظتون کنه. آفرین تا هوا خوبه برو گردش کن و از آب زاینده رود نهایت استفاده رو ببر.


لطف داری جای شما خالی
مامان ترنم
7 اردیبهشت 92 19:40
چه مامان و دختر خوشگلی.خدا حفظتون کنه و همیشه هرجا که باشید دلتون عین لباتون شاد باشه


نظر لطفته عزیزم