بابا علی خیلی دوست داریم . . .

سلام ژینای عزیز و دوست داشتنی مامان

امروز می خوام یه کم از محبتایی که بابایی هنوز تو نیومده بهت ابراز می کنه بنویسم . بابایی از همون اول که زندگیمونو تشکیل دادیم خیلی دوست داشت نی نی دار بشیم ولی من به دلایلی خیلی مایل نبودم . اونم بنده خدا با خواسته های من کنار اومد . تا اینکه بالاخره شما وارد زندگی ما شدی . . .

حرف از تو که میشه که اول همه اشک تو چشماش حلقه می زنه . . . یه جوری تو رو می خواد که برای من خیلی شیرینه . . . دلم می خواد مرتب از تو حرف بزنمو و اونو احساساتیش کنم . . .

یه وقتایی میشینه و از کارایی که دوست داره از تو ببینه حرف می زنه . . . میگه دلم می خواد برم دم اتاقش ببینم پشتشو کرده به در و داره یه شیطنت می کنه مثلاً داره ناخوناشو لاک می زنه و به اطراف هم می ماله!

یا اینکه خوابیده و پاهاشو به زود آورده بالا تا شست پاشو تو دهنش کنه . . .

یا مرتب تا میاد دستاش پر میوه است . . . تا بهش میگم آخه علی جون این همه میوه را می خوایم چکار . . . میگه ژینا جونم تا بیاد نمی تونه تا یکی دوسال میوه بخوره . . . می خوام همه نوع میوه را بخوره یهو دلش نخواد . . .

خلاصه اینو بدون که بابایی بدجوری دلش پیش دخترش گیره . . . می خوادت . . . بدجوری هم می خوادت . . . ولی من اصلاً مثل بعضیا حسودیم نمیشه . . . احساسی که نسبت به تو داره انگار نسبت به خودم داره . . . وقتی برای تو ذوق می کنه انگار برای من ذوق کرده . . .

پس بیا با هم خیلی خیلی خیلی دعاش کنیم . . . از ته دلمون تا تو کارش موفق و پیروز بشه . . .

خدایا من و ژینا دست علی جونمونو تو دست تو می سپاریم . . . دستشو بگیر و اینقدر بالا بالاها ببرش که قلبش خیلی وسیعه . . .

خدا جونم خودت گفتی اگه کسی راحتی برای خانواده اش فراهم کنه بهش نگاه خاصی می کنم و برکت به روزیش میارم . . . اینو بدون که علی برای من و ژینا بهترین همسر و پدر دنیاست . . . هر کاری از دستش بر بیاد برای راحتی من و ژینا انجام می ده . . . خودت بهترین راه را جلوی پاش قرار بده . . . آمین

علی جونم . . . من و ژیناچی عاشقتیم . . . دوست داریم و بهترینها ، عزت ، آبرو و سربلندی را برات از خدا درخواست می کنیم